بر بال ترمه خیال

ماهی بانوی سابق !!!

بر بال ترمه خیال

ماهی بانوی سابق !!!

کارگاه نویسندگی -5

 

در حیاط قدم می زنم.کنار دیوار عروسک، دفترچه یاداشت و خرت و پرت های دخترک بر روی زیلویی افتاده است.احتمالا یادش رفته با خودش به داخل خانه ببرد.یا شاید هم دوباره می خواهد بیاید و بازی کند.صدای رادیوی همسایه،حواسم را از فکر کردن به دخترک پرت می کند.صدایش آنقدر بلند است که تا این طرف دیوار می آید.اخبار می گوید.از جنگ ، از بحث ، از تنش ... . سرم درد می گیرد.برای فرار از آن نگاهی به آسمان می کنم.صدای گوینده هنوز می آید.با خودم این شعر را تکرار می کنم:

آسمان بار امانت نتوانست کشید                                                                                                       

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

کارگاه نویسندگی -4

بهار می آمد
تمام باغچه در انتظار روئیدن
و من کنار تو پروانه خشک می کردم
#نیلوفر_لاری_پور

کارگاه نویسندگی -3


یک استکان چای تلخ
یک قندان قند
جیره ی مختصریست برای تو
از آن ساده نگذر
از جرعه جرعه آن لذت ببر
بگذار جان و روحت تازه شود
تصمیم بگیر که تلخ بنوشی
یا با حبه ای قند کامت را شیرین کنی
مثل زندگی
انتخاب با توست